چپ دست

من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم مگه نه ؟

چپ دست

من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم مگه نه ؟

پنج زبان عشق چگونه بگویم دوستت دارم:

 

 

این کتاب رو سالها پیش خوندم ،" پنج زبان عشق، چگونه بگویم دوستت دارم" از انتشارات ویدا نویسندش یادم نیست کتابی حدوداْ ۱۰۰-۱۲۰ صفحه ای، اینم مثل کتاب قبل اسمش فریبندست و به نظر آدم میاد که از این کتاب الکی ها باشه که می خواد از عشق و عاشقی حرف بزنه که برو زن بگیر خوبه و از این حرفا ....

اما نه این کتاب راجع به پنج راه ارتباط انسان هاست چه مردها با زن ها، چه زن ها با زن ها و چه مردها با مردها صحبت می کنه.

من مدتی با این کتاب زندگی کردم و چیزای زیادی ازش یاد گرفتم.

در این کتاب از پنج راه ارتباط یاد شده که همه ی ما کم و بیش از اون ها استفاده می کنیم و در روابط تازمون سعی می کنیم تمام این کار ها رو انجام بدیم، اما نکته این جاست که هر کس تنها یکی از این به اصطلاح زبان ها رو ملکه ی وجودی خودش کرده و ما باید بفهمیم و بدونیم برای طرف مقابلمون کدوم یک از اون ها مهمتره و از اون استفاده کنیم اما این بدین معنا نیست که از بقیه ی اون ها استفاده نکنیم.

تنها کسی هم که می تونه به شما بگه زبان عشقتون چیه خودتونید وقتی فهمیدید اون رو به بقیه هم بگید تا در روابطتون پیشرفت کنید.

 

زبان ها:

 

۱-     کلام تأیید آمیز

۲-     وقت گذاشتن

۳-     هدیه دادن

۴-     خدمت کردن

۵-     تماس فیزیکی

 

من الان این کتاب رو ندارم اما همون چیزه کمی که یادم میاد رو براتون می نویسم:

 

۱- کلام تأیید آمیز:

 

کلام تأیید آمیز فقط یک چیزه اونم این که کاری رو که طرف مقابل می کنه با کلامتون تأیید کنید و نشون بدید که این کار واستون دارای اهمیته زیادیه.

مثالی که در کتاب اومده بود این بود:

اگر همسرتون زباله رو بیرون برد تنها بگید، متشکر که این کار رو کردی.

فقط همین. شما باید نشون بدین که کار های طرف مقابل رو می بینید و واسه اون ها ارزش قائل می شید.

 

۲- وقت گذاشتن:

 

وقت گذاشتن در کنار هم بودن نیست، ما ممکنه ساعت ها در کنار هم بشینیم و به یه برنامه ی تلویزیونی نگاه کنیم اما برای هم وقت نذاریم و یا حتی کیلومتر ها از هم دور باشیم و با یه تلفن برای هم وقت بذاریم. وقت گذاشتن کار سختیه اما اگه عادت کنید که حضور طرف مقابل رو درک کنید واستون مثل آب خوردن می شه.

 

۳- هدیه دادن:

 

یک اصل اساسی هست و اونم اینه که کسی که هدیه می ده، هدیه هم می خواد و این یعنی اینکه اونهایی که زبان عشقشون هدیه دادنه بسیار هم هدیه می دن.

هدیه نباید یه چیز گرون باشه، هدیه می تونه یه شاخه گل، یه یادگاری و حتی یه دست نوشته باشه.

 

۴-خدمت کردن:

 

در کتاب داستانی بود راجع به زنی که به شوهر بسیار می رسید و انواع غذا ها رو درست می کرد و به او می داد و وقتی شوهر غذا نمی خورد زن عصبانی می شد و با او قهر می کرد. همه فکر می کردن عشق زن در غذاست اما اشتباه می کردن، زن خدمت می کرد و انتظار داشت خدمتش مورد تأیید قرار بگیره و صد البته که در مقابل خدمتی که می کرد انتظار خدمت از طرف مقابل رو داشت.

 

۵-تماس فیزیکی:

 

جمله ی عینی کتاب این بود:"تماس فیزیکی شامل برخورد شانه هاست تا شهوت انگیز ترین بوسه ها" اما تماس فیزیکی با سکس فرق داره در حالی که مکمل هم هستنداما با هم یکی نیستن.

آدمایی که خودشون رو به دیگران می چسبونن و دوست دارن که دیگران رو لمس کنن دارای این زبان سخت و جالب هستند.

 

"من به شخصه زبان عشقم وقت گذاشتنه شما چطور دوست عزیز ؟؟؟"

نظرات 7 + ارسال نظر
ملینا چهارشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:21 ب.ظ http://eteraaz.blogsky.com

سلااااااااااام م م م م مم م م م م م .... خوبی . شما سرها اینهمه کتاب میخونین بازم که آخرش یاد نمی گیرین .... قشنگ و ناز بود . مثل همیشه ...

باران یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:56 ق.ظ http://barane-bahari.blogfa.com

سلام نیما
مطلب جالبی بود تا به حال راجع بهش فکر نکرده بودم . به نظرم زبون عشق منم وقت گذاشتنه. حالا بازم توجه می کنم ببینم کدوم برام اهمیت بیشتری داره. مرسی داداشی

بابک.پ.25 سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:02 ق.ظ http://www.bishehsar.blogsky.com

دوباره سلام
من
وقت
خدمت
همین
ولی
سه تای دیگه
مهم
بای بای
امضا:...

حالا خوبه گفتم هر کی یکی رو داره تو دو تا داری

رویا سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 ب.ظ

نویسنده این کتاب گری چاپمن است و سیمین موحد آنرا به خوبی ترجمه کرده است .بسیار به حق گفتی یکی از بهترین کتابهایی است که من هم خوانده ام.زبان عشق من خدمت کردن و کلمات تائیدآمیز است.

مونا دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ق.ظ

سلام . من هم این کتاب رو خوندم ولذت بردم اما بعد از اینکه اونو به یکی از دوستام هدیه دادم که الان هم بهش دسترسی ندارم دیگه نتونستم عین اون رو پیدا کنم و برای خودم بخرم .
من هم مثل شما نویسنده اش یادم نیست. میتونید راهنماییم کنید که پیداش کنم؟
ممنون
مونا

سعید جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ق.ظ http://forum.fa.supercg.com

سلام

بسیار مطلب زیبایی بود

من به شخصه برای کسی که بسیار بسیار دوستش دارم و عاشقشم، بدون اغراق می گم همه رو تا حد توان انجام میدم.

ولی میدونم باز هم این ها در مقابل این عشق ناچیزه ...

امیرعلی چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:45 ب.ظ http://esymosy.mihanblog.com/

من خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خجالتیم و یک نفر رو عین چی دوست دارم اما روم نمیشه حتی تو چشش نگاه کنم . وای که چقدر از این که جواب اون سوال رو نمیتونم بدم میجزم !
میتونی حس کنی ؟
به وب من هم سری بزن !
و نظر بده !
هرچی دوست داری بخند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد