چپ دست

من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم مگه نه ؟

چپ دست

من و تو قصه ی یک کهنه کتابیم مگه نه ؟

THE JACKET:

 

 

تنها چیزی که می تونم راجع به این فیلم بگم اینه که گریه کردم، با دیدن این فیلم گریه کردم در حالی که این فیلم چیزی به عنوان غم و اندوه نداشت. از شادی گریه کردم.

 

داستان فیلم:

فیلم با این جمله شروع می شه:"اولین بار که مُردم 27 سالم بود و سرباز بودم و فکر می کردم زنده ام در حالی که مرده بودم"

داستان از این قراره که تیری به سر سربازی به اسم "جک استارکس" (Adrien Brody) که 27 سال داره برخورد می کنه که باعث فراموشیه موقت اون می شه. روزی که داشت توی جاده ای که هیچ کس نبود قدم می زده با دختر بچه ای به اسم "جکی"(Keira Knightley) آشنا می شه که مادرش "جین" مست کنار خیابون افتاده و ماشینشون خراب شده بوده. دختر بچه با حسی که از اون مرد پیدا می کنه پلاک شناسایی مرد رو ازش برای یادگاری می گیره. جک به اون ها کمک می کنه و می ره و سوار یک ماشین تو راهی می شه که یک دزد سوار اونه و دزد توی راه پلیسی رو می کشه که با فراموشیه جک قتل به گردن خودش می اوفته و اون رو به کلینیک بیماران روانی می فرستن.

جک تحت آزمایشات دکتری به اسم "بکر" قرار می گیره و با یک جاکت توی سرد خونه ی مرده ها زندانی می شه و از سال 1992 به سال 2007 سفر می کنه. و خودش رو جلوی در کافه ای می بینه. دختری از کافه بیرون میاد و اون رو سوار می کنه و برای اینکه شب عیده و جک نمی دونه کجا می خواد بره. جک رو به خونش می بره تا از سرما یخ نزنه. در اونجا جک پلاک خودش رو می بینه و می فهمه اون دختر جکیه و دختر بخاطر فضولی اون رو بیرون می کنه. و جک در سال 1992 بیدار می شه. اتفاقات طوری رخ می دن که جک چند بار دیگه به اون سال سفر می کنه و جکی اون رو باور می کنه و در همون حین زمان مرگ خودش رو می فهمه و با جک برای همیشه وداع می کنه و می گه این آخرین باره که من توی اون جاکت می رم. در سال 1992 با اطلاعاتی که از سال 2007 داشت به دکتری به اسم "لارنسون" کمک می کنه که "بابک یزدی" پسر دوستش "جمیله" رو از بیماری نجات بده. اون دکتر هم به جک کمک می کنه که بتونه نامه ای برای جین بنویسه و به در خونشون ببره که در اون نامه نوشته شده بود:"تو یک روز که مستی با آتش سیگارت می میری و دیگه هیچ وقت دخترت روی خوشی رو نمی بینه. جکی رو دیگه "پتال" صدا نزن چون خوشش نمی یاد". جک بر می گرده . جکی کوچولو و مادرش پشت سر اون گریه می کنن. جک به جکی می گه:"همیشه خوب باش". جک در راه برگشت به کلینیک پاش لیز می خره و ضربه مغزی می شه و در آخرین لحظه به دکتر می گه من رو با جاکت توی سرد خونه بذارین. اون هام این کار رو می کنن و جک باز هم در سال 2007 بیدار می شه جلوی همون کافه و دوباره همون دختر سوارش می کنه. با این تفاوت که این بار یه خانوم دکتره و مادرش هم زنده است. و این بهشت جک می شه.

 

"من توصیف این فیلم رو از بهشت و جهنم تحسین می کنم. بهشت و جهنم همین جاست"

 

 

Year:

  2005

Stars:

  Adrien Brody, Keira Knightley, Jake Broder, Fish, Kris Kristofferson, Jennifer Jason Leigh, Jason Lewis, Kelly Lynch, MacKenzie Phillips, Brad Renfro

Directed by:

  John Maybury

Cinema release date:
  13/05/2005
Running time:
  103 mins
Distributor:
  Warner Bros

 

 

jacket

jacket

jacket

jacket

jaCKET

jacket

jacket

 

LAYER CAKE:

 

 

فیلم L4YER CAKE محصول سال 2004 یکی از فیلم هایی است که من اون رو واقعاً تحسین کردم. فیلمی که تا آخرین لحظه من و دوستانم رو از خودش جدا نکرد و باعثه بحث بسیار بین من و اونها شد.

این فیلم ساخت کشور انگلیسه و مشهور ترین بازیگر فیلم Daniel Craig، بازیگر آخرین فیلم از سری فیلم های 007 یا همون (Casino Royal) بوده.

داستان این فیلم از این قراره که عده ای دوست زیر نظر مردی به کار توضیع مواد می پردازند و دچار مشکلاتی می شن، از جمله گم شدن مقدار زیادی مواد از مافیای هلند و افتادنش گردن اونا و لو رفتنشون پیش پلیس که بعداً معلوم می شه زیر سر رئیس گروهه و اون یه جاسوس پلیسه و واسه این که خودش رو کنار بکشه اون ها رو لو داده. در فیلم داستان های فرعی زیادی وجود داره از جمله عشق Daniel Craig نسبت به دختری که با یک توزیع کننده ی جزعیه بی دست و پایی به اسم Sidney دوسته و طریقه ی به دست آوردن اون و کنار زدنSidney  که جزو جالب ترین قسمت داستانه. در آخرین سکانس فیلم وقتی ما می فهمیم که با هوس ترین فرد فیلم همون Daniel Craig  هست و همه چی تموم شده است. Daniel Craig  جمله ای رو می گه که آدم مو به تنش سیخ می شه. رو به دوربین می کنه و می گه:"اگه گفتید اسم من چیه به اندازه ی من با هوشید !!!" و بیننده متوجه می شه که در طول 105 دقیقه ای که فیلم رو نگاه می کرده حتی یک بار هم نامی از اون برده نشده. که این اوج خلاقیت یک فیلم نامه نویس رو می رسونه. این فیلم به معنای واقعیه کلمه شاهکاره.

و در آخر ُSidney که در همون آخرین سکانس ورق رو بر می گردونه و هیچ چیز مطابق میل بیننده پیش نمی ره.

فقط می گم اگه تونستید ببینیدش . . .

 

By: Peter C. Bowen

Runtime: 105 minutes
Stars:
Daniel Craig, Colm Meaney, Michael Gambon, Kenneth Cranham
Other Stars: George Harris, Jamie Foreman, Sienna Miller, Sally Hawkins, Tamer Hassan, Paul Orchard, Burn Gorman, Louis Emerick, Stephen Walters, Ivan Kaye, Neil Finnighan, Dragan Micanovic, Steve John Shepherd, Dexter Fletcher, Nathalie Lunghi

Director: Matthew Vaughn
Opening May 13 in NYC and LA, other cities to follow
DVD available in UK

 

AYER CAKE

 

LAYER CAKE

 

LAYER CAKE

Fight Club:

در اولین پست از فیلم هایی که می بینم می خوام راجع به فیلم قدیمی Fight Club (کلوپ دعوا) بنویسم این فیلم از سری فیلم هایی که Brad Pitt در جوانی هاش بازی کرده، با Edward Norton و Helena Bonram Carter درحالی که Brad Pitt در این فیلم نقش مکمل مرد رو داره و نقش اول فیلم نیست اما تمام فیلم روی بازی و حرکات و رفتار اون می چرخه، روی حرکات توهم و خیال یک مرد جامعه گریز.راستی کارگردان فیلم SEVEN کارگردان این فیلم هم هست.

من این فیلم رو کاملاً زبان اصلی دیدم و از دیالوگ های فیلم تنها به سواد دست و پا شکسته ی انگلیسیه خودم اکتفا کردم و از اون ها نمی تونم چیزی بنویسم اما می تونم بگم یکی از جالب ترین فیلمنامه هایی که تا به حال دیدم در این فیلم بوده. چیزی که شما رو تا درجه ی جنون و نفرت از یک خلافکار می کشونه و در آخر اون کوهی که درست کرده رو روی سر بهترین آدم فیلم خراب می کنه.

داستان فیلم: فیلم از سکانس انتهایی شروع می شه لحظه ای tylor (برد پیت) در طبقه ی آخر یک برج ایستاده و منتظر انفجار شهره و Edward Norton رو روی صندلی بسته و تحدید به مرگ می کنه، Edward Norton نقش مردی رو بازی می کنه که اسمش رو نمی گه، یک مرد تنهای جامعه گریز که توی کلاس های روان درمانی شرکت می کنه و یک روز با مردی (tylor) آشنا می شه که اون مرد با تأسیس کلوپی که مرد های افسرده با زدن همدیگه خودشون رو ارضا می کنن٬ تمام زندگی Edward Norton و عده ی زیادی از مرد های مثل اون رو عوض می کنه. کارهای اون ها با خلاف های جزئی و خودزنی شروع می شه اما خلاف های اون ها اونقدر ادامه پیدا می کنه که گند قضیه رو در می یارن و تصمیم می گیرن که شهری رو که ازش متنفرن منفجر کنن، Edward Norton از گروه خارج می شه و خودش رو کنار می کشه که در همین حین متوجه می شه که tylor شخصیت توهمی او و ناشی از بیماری شیزوفرنیه و در اصل tylor خود اونه و تمام اون کارها رو خودش انجام داده و در ادامه فیلم Edward Norton که حال می دونیم اسمش tylore شروع می کنه با خودش جنگیدن تا جلوی توهمات خودش رو بگیره که به صحنه ی انتهایی فیلم و سکانس آخر می رسه، یعنی سکانس نابودیه شهر.

tylor با خود کشی tylore خیالی رو از بین می بره اما خودش نمی میره و گلوله ای که در دهان خودش شلیک کرده بوده از فک پایین خارج می شه و خودش زنده می مونه اما توهماتش از بین می ره.

در آخر فیلم صحنه ای رو داریم که tylor با Helena Bonram Carter ایستاده و نابودی شهر رو تماشا می کنه، اگه می خواین بفهمین Helena توی فیلم چیکاره است باید خودتون برین و فیلم رو ببینین.

جمله ی زیبایی که روی کاور فیلم نوشته شده بود این بود:

This is tylor, nothing more, nothing less

این هم چند عکس از فیلم:

Fight

Fight

fight

Fight