می بینمت هنوز به دیدار واپسین
گریان درآمدی که : نیما خدا نخواست
غافل که من به جز تو خدایی نداشتم
اما دریغ و درد نگفتی چرا نخواست
بیچاره دل خطای تو در چشم او نکوست
گوید به من : هر آنچه که او کرد خوب کرد
فردای ما نیامد و خورشید آرزو
تنها سپیده ای زد و آنگه غروب کرد
ادامه...
بسیار زیبا بود
ببخشید سلام یادم رفت
اون حسی که باید بده رو منتقل می کنه
بای بای
امضا: کامنت نیم متری نوشتم:)
سلام ...
من هم این روز بزرگ رو تبریک میگم ...
من اپیدم
خواستی بیا
نتونستم عکسو ببینم دیونه
مشکله خودته دیوونه